ابنحاج ابوالحسن ضیاءالدین شیث بن ابراهیم قناویاِبْنِ حاج، ابوالحسن ضیاءالدین، شیث بن ابراهیم بن محمد بن حیدرة قناوی (۵۱۰ - ۵۹۸ق/۱۱۱۶-۱۲۰۲م)، فقیه ، نحوی و ادیب مصری. ۱ - تولدوی در قِفط، شهری در مصر [۱]
قفطى، على، انباء الرواة، ج ۲، ص۷۳، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
[۲]
ابن فرحون، ابراهیم، الدیباج المذهب، ج ۱، ص۴۰۳، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
در خانوادهای که سنی مذهب و متعصب بودند و در آشکار کردن مذهب خویش در دوره فرمانروایى فاطمیان پروا نداشتند، به دنیا آمد.۲ - تحصیلاتوی در خانوادهای نیکوکار و شریف پرورش یافت [۳]
قفطى، على، انباء الرواة، ج ۲، ص۷۳، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
و از ابوطاهر سلفى و ابوالقاسم عبدالرحمان بن حسین بن حباب حدیث شنید [۴]
یاقوت، ادباء، ج۱۱، ص۲۷۸، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
[۵]
صفدی، خلیل، نکت الهمیان، ص۱۶۹، قاهره، ۱۳۲۹ق/ ۱۹۱۱م.
و همین ابوالقاسم عبدالرحمان و گروهى دیگر به وی اجازه نقل حدیث دادند [۶]
ابن فرحون، ابراهیم، الدیباج المذهب، ج ۱، ص۴۰۲، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
، اما اینکه نحو و ادب را نزد چه کسانى فرا گرفت، در هیچ یک از منابع ما به آن اشاره نشده است. گفتهاند که وی پس از چندی به قِنا «یا اِقْنا در نزدیکى قِفط» [۷]
یاقوت، بلدان، ج ۱، ص۲۳۸، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
سفر کرد و در آنجا ماندگار شد. [۸]
ادفوی، جعفر، الطالع السعید، ص ۲۶۴، به کوشش سعید محمد حسن، قاهره، ۱۳۸۶ق/ ۱۹۶۶م.
قفطى [۹]
قفطى، على، انباء الرواة، ج ۲، ص۷۴، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
بر آن است که این سفر در آخر عمر وی بوده است و علت اقامت وی را در قنا همانا قدرت و رواج مذهب اهل سنت در آن شهر دانسته است. غالب مآخذ مقام علمى او را ستودهاند. یاقوت [۱۰]
یاقوت، ادباء، ج۱۱، ص۲۷۷، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
وی را یکى از ادیبان بزرگ روزگار خود که در زبان عربی و فنون ادبى مهارت و برتری یافت، دانسته است و سیوطی از وی به عنوان فقیه دانشمند و نحوی زبر دست یاد مىکند [۱۱]
سیوطى، حسن المحاضرة، ج ۱، ص۲۵۸، قاهره، ۱۲۹۹ق/ ۱۸۸۲م.
[۱۲]
ادفوی، جعفر، الطالع السعید، ص ۲۶۳، به کوشش سعید محمد حسن، قاهره، ۱۳۸۶ق/ ۱۹۶۶م.
[۱۳]
قفطى، على، انباء الرواة، ج ۲، ص۷۳، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
و برخى از مآخذ وی را عروضی نیز دانستهاند. [۱۴]
ابن فرحون، ابراهیم، الدیباج المذهب، ج ۱، ص۴۰۲، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
[۱۵]
یاقوت، ادباء، ج۱۱، ص۲۷۷، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
۳ - ویژگیهای فردیابن حاج در میان عامه مردم نیز مورد احترام و توجه بود. مآخذ نزدیک به وی غالباً او را خوشبیان و محتاط [۱۶]
قفطى، على، انباء الرواة، ج ۲، ص۷۴، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
، با مهابت و موقر [۱۷]
یاقوت، ادباء، ج۱۱، ص۲۷۸، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
یاد کردهاند. وی مردی زاهد و خوش سیرت بود و در رفتار و گفتار به شیوه «سلف صالح» گرایش داشت [۱۸]
قفطى، على، انباء الرواة، ج ۲، ص۷۴، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
[۱۹]
ابن فرحون، ابراهیم، الدیباج المذهب، ج ۱، ص۴۰۳، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
[۲۰]
ابن فرحون، ابراهیم، الدیباج المذهب، ج ۱، ص۴۰۲، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
، هیچ کس خنده یا سبک رفتاری او را ندید. [۲۱]
قفطى، على، انباء الرواة، ج ۲، ص۷۴، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
فیروزآبادی او را امام زاهد نحوی نامیده است. [۲۲]
فیروزآبادی، محمد، البلغة، ص۹۵، به کوشش محمد المصری، دمشق، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م.
چنین اوصافى از شخصیت وی او را به چهره اندیشمندی پرهیزکار که به هیچ چیز جز دانشاندوزی و رفتار نیک و زاهدانه نمىاندیشیده، جلوهگر مىسازد.۴ - جایگاه ابن حاجفرمانروایان مصر نیز وی را بزرگ مىداشتند و از او با احترام یاد مىکردند [۲۳]
قفطى، على، انباء الرواة، ج ۲، ص۷۴، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
[۲۴]
یاقوت، ادباء، ج۱۱، ص۲۷۸، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
، چنانکه قاضى فاضل وزیر صلاحالدین ایوبی او را گرامى مىداشت و شفاعت وی را درباره دیگران مىپذیرفت. [۲۵]
قفطى، على، انباء الرواة، ج ۲، ص۷۴، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
ظاهراً بین این دو، دوستى عمیقى برقرار بوده است، چه گزارشهایى درباره مکاتبات و مخاطبات بین آنان در دست است که در ضمن، دلیل بر زبردستى او در ترسل نیز هست. [۲۶]
قفطى، على، انباء الرواة، ج ۲، ص۷۴، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
گمان مىرود بعضى از این نوشتهها مکاتبات دیوانى او بوده باشد، اگرچه وی ظاهراً هیچ گونه مقامى در دستگاه حکومت نداشته است. به نظر مىرسد که اینهمه تعظیم و تکریم، بیشتر از پیشوایى او در مذهب تسنن که مذهب بسیاری از مردم، حتى حکام و امیرانِ آن روزگار بود، حاصل شده باشد و نه تنها از جایگاه علمى او، زیرا چنین برمىآید که ابن حاج به رغم کوشش بىوقفه خویش در دانشاندوزی، از استعدادِ چندان درخشانى بهرهمند نبود، چه آثار منسوب به وی و یا بر جای مانده از او با توجه به طول عمرش بسیار اندک است. به ویژه که وی ظاهراً از آنچه لازمه آرامش خاطر برای دانش اندوزی و تحقیق علمى است بهرهمند بوده است، زیرا خانواده اهل علم وی چندان متمول بودهاند که محلهای در قفط به نام آنان شهرت داشته [۲۷]
ادفوی، جعفر، الطالع السعید، ص ۲۶۴، به کوشش سعید محمد حسن، قاهره، ۱۳۸۶ق/ ۱۹۶۶م.
[۲۸]
صفدی، خلیل، نکت الهمیان، ص۱۷۰، قاهره، ۱۳۲۹ق/ ۱۹۱۱م.
، برادر وی محمد مقری در علوم قرآنی متبحر بوده [۲۹]
قفطى، على، انباء الرواة، ج ۲، ص۷۳، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
و احترام و بزرگداشت قدرتمندان نیز بىگمان با بخششها و عطایای ویژه همراه بوده است. با اینهمه گشایش، انتظار مىرفت که وی آثار بیشتری تدارک دیده باشد.۵ - آثاریاقوت ۱۵ بیت از قصیدهای را که او درباره اسماءِ مذکر سروده، ثبت کرده است [۳۰]
یاقوت، ادباء، ج۱۱، ص۲۷۸ -۲۸۰، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
، به گفته همو این قصیده مشتمل بر ۷۰ بیت بوده [۳۱]
یاقوت، ادباء، ج۱۱، ص۲۷۸ -۲۸۰، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
و ابن شاکر [۳۲]
ابن شاکر، محمد، فوات الوفیات، ج۲، ص ۱۰۸-۱۱۱، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۴م.
۶۸ بیت از آن را نقل کرده است. وی این قصیده را در ۵۹۰ق/۱۱۹۴م یعنى در اواخر عمر خود در قنا برای شهاب الدین قوصى خوانده و آن را «اللؤلوة المکنونة و الیتیمة المصونة فى الاسماء المذکّرة» نامیده است [۳۳]
صفدی، خلیل، نکت الهمیان، ص۱۶۸، قاهره، ۱۳۲۹ق/ ۱۹۱۱م.
بعدها شهاب الدین بر این قصیده شرحى نوشت [۳۴]
ابن شاکر، محمد، فوات الوفیات، ج۲، ص ۱۱۱، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۴م.
افزون بر این به ابیات دیگری از سرودههای وی نیز در مآخذ اشاره شده است [۳۵]
ابن فرحون، ابراهیم، الدیباج المذهب، ج ۱، ص۴۰۳، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
[۳۶]
یاقوت، ادباء، ج۱۱، ص۲۸۱، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
شعر وی همانند شخصیتش از ظرافتهای شاعرانه تهى است، حتى آنجا که به تغزل مىگراید، باز شعرش از احساس لطیف بىبهره است. [۳۷]
ابن شاکر، محمد، فوات الوفیات، ج۲، ص ۱۱۱، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۴م.
۶ - شاگردانابن حاج به نقل حدیث و تدریس نیز اشتغال داشت [۳۸]
یاقوت، ادباء، ج۱۱، ص۲۷۸، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
و گروهى از جمله حسن بن عبدالرحیم بن حَجّون از وی استماع حدیث کردند [۳۹]
ادفوی، جعفر، الطالع السعید، ص ۲۶۳، به کوشش سعید محمد حسن، قاهره، ۱۳۸۶ق/ ۱۹۶۶م.
بنابر آنچه گفته شد، ابن حاج را مىتوان ادیبى درستکار و زاهد دانست که به نصیحت فرمانروایان در شیوه رفتار با مردم و اصلاح جامعه توجهى خاص داشته است، چه وی کتابى نیز در همین زمینه برای صلاحالدین ایوبی نوشت [۴۰]
ابن شاکر، محمد، فوات الوفیات، ج۲، ص ۱۱۱، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۴م.
آثار بر جای مانده وی یکى حزّ الغلاصمن فى افحام المخاصم [۴۱]
کحاله، عمررضا، المنتخب من مخطوطات المدینة المنورة، ص ۲۲، دمشق، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م.
یا مسائل نحویه است که مجموعه پاسخهای اوست بر اشکالاتى که برخى نحویان بر او مىگرفتهاند [۴۲]
قفطى، على، انباء الرواة، ج ۲، ص۷۳، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
و دیگر قصیدهای است که پیش از این بدان اشاره گردید.۶.۱ - آثار منسوب به ویآثار منسوب به وی عبارتند از: ۱. المختصر، ابن حاج در این اثر عوامل اعراب را در جدولى منظم ساخته و به گفته قفطى [۴۳]
قفطى، على، انباء الرواة، ج ۲، ص۷۳، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م.
آنان که این کتاب را دیدهاند، برآنند که کسى همانند آن را ننوشته است. ۲. المعتصر من المختصر [۴۴]
یاقوت، ادباء، ج۱۱، ص۲۷۸، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
یا المقتصر من المختصر [۴۵]
حاجى خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ص ۱۶۳۶، استانبول، ۱۹۴۱م.
[۴۶]
حاجى خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ص ۱۷۹۳، استانبول، ۱۹۴۱م.
که ادفوی آن را دیده بوده است. [۴۷]
ادفوی، جعفر، الطالع السعید، ص ۲۶۳، به کوشش سعید محمد حسن، قاهره، ۱۳۸۶ق/ ۱۹۶۶م.
۳.الاشارة فى تسهیل العبارة.۴. تهذیب ذهن الواعى فى اصلاح الرعیة و الراعى [۴۸]
یاقوت، ادباء، ج۱۱، ص۲۷۸، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
و الطائف السیاسة فى احکام الرئاسة [۴۹]
ابن فرحون، ابراهیم، الدیباج المذهب، ج ۱، ص۴۰۲، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
که گویا ادامه و یا نام دیگر کتاب پیشین است،به گفته یاقوت، وی تعلیقاتى بر فقه مالکی نیز داشته است. [۵۰]
یاقوت، ادباء، ج۱۱، ص۲۷۸، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
ظاهراً ابن حاج تا پایان عمر بجز یک بار از مصر خارج نشد که آنهم سفر به «شار» یمن بود [۵۱]
صفدی، خلیل، نکت الهمیان، ص۱۷۰، قاهره، ۱۳۲۹ق/ ۱۹۱۱م.
[۵۲]
یاقوت، بلدان، ج ۳، ص۳۰۷، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.
ادفوی [۵۳]
ادفوی، جعفر، الطالع السعید، ص ۲۶۵، به کوشش سعید محمد حسن، قاهره، ۱۳۸۶ق/ ۱۹۶۶م.
و صفدی [۵۴]
صفدی، خلیل، نکت الهمیان، ص۱۷۰، قاهره، ۱۳۲۹ق/ ۱۹۱۱م.
از زبان ابن الغمر، رؤیایى را درباره پیشبینى مرگ وی بازگو کردهاند که بیشتر به افسانه شبیه است.۷ - فهرست منابع۱) ابن فرحون، ابراهیم، الدیباج المذهب، قاهره، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م. ۲) ادفوی، جعفر، الطالع السعید، به کوشش سعید محمد حسن، قاهره، ۱۳۸۶ق/ ۱۹۶۶م. ۳) حاجى خلیفه، کشف الظنون، استانبول، ۱۹۴۱م. ۴) سیوطى، بغیة الوعاة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۵م. ۵) سیوطى، حسن المحاضرة، قاهره، ۱۲۹۹ق/ ۱۸۸۲م. ۶) صفدی، خلیل، نکت الهمیان، قاهره، ۱۳۲۹ق/ ۱۹۱۱م. ۷) فیروزآبادی، محمد، البلغة، به کوشش محمد المصری، دمشق، ۱۳۹۲ق/۱۹۷۲م. ۸) قفطى، على، انباء الرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/۱۹۵۲م. ۹) ابن شاکر، محمد، فوات الوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۴م. ۱۰) کحاله، عمررضا، المنتخب من مخطوطات المدینة المنورة، دمشق، ۱۳۹۳ق/۱۹۷۳م. ۱۱) یاقوت، ادباء، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م. ۱۲) یاقوت، بلدان، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م. ۸ - پانویس
۹ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوالحسن ضیاءالدین ابنحاج»، ج۳، ص۱۰۶۰. |